هم آتشی
هم خانه خرابی داری
با این حال
خانه ات آباد باد ای عشق!
گرگ ، شنگول را خورده است
گرگ ، منگول را تکه تکه می کند
بلند شو پسرم!
این قص
می آیی
و در من طلوع می کنی
شبیه صبح در بارش باران
می آیی تا
دوباره از چشم هایت شروع شوم
و من دوباره همان می شوم
همان منِ با تو
کاش همیشه خواب هایم
به حقیقتِ صبح می رسید.
ه برای نخوابیدن است
نظرات شما عزیزان:
|