amirali.ir eshgham

شادي


خاك بر سر بي جنبه ها

قضاوت با شما ایا این پسر است یا دختر 
خاک بر سر فرهنگ ماهواره ای، که شماهابااز دست دادن مردبودنتان بدست می اورید

نويسنده: شادي قاسمي | تاريخ: یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

سلام بچه ها دلم خيلي گرفته اون روز كه پيش عشقم بودم يكي ديد دردسر شده واسم الانم كه تو خونه شدم مثل يه زنداني همه همش دورمنن انگار ميخوام فرار كنم خسته شدم اگه واقعا كسي رو خواستن و باهاش بودن انقدر جرمه پس بايد الان منو اعدام كنن من اولين باره انقدر يكيو دوستدارم احساس ميكنم عاشق شدم اما چرا باهام اينطوري ميكنن خيلي خستم تا دم درم ميخوام برم مامانم دنبالمه گفت ديگه مدرسه نرو اما با كلي گريه تو روش وايسادم ديشب بازم دعوا شد خسته شدم از دستشون فكر ميكنن چيكار كردم امروز هرچي گشتم گوشيمو پيدا نكردم يعني مامانم برداشتتش نميدونم اما نيست موندم چطوري به احسان بزنگم يا اس بدم واقعا خستم

 

نويسنده: شادي قاسمي | تاريخ: شنبه 12 اسفند 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

كوچول

نويسنده: شادي قاسمي | تاريخ: شنبه 5 اسفند 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

خوشمله

اگر نتوانید لبخند بزنید؛

مانند کسی هستید که میلیونها پول در بانک دارد ولی دفترچه چک ندارد ...

گیبفین

جملات زیبا گیله مرد

نويسنده: شادي قاسمي | تاريخ: شنبه 5 اسفند 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

لب تو لب

نويسنده: شادي قاسمي | تاريخ: جمعه 4 اسفند 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

عشق بازي

نويسنده: شادي قاسمي | تاريخ: جمعه 4 اسفند 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

بيچاره دخترا

بيچاره دخترا اگه خوشگل باشن مي گن عجب جيگريه!
اگه زشت باشن مي گن کي اينو مي گيره!
اگه تپل باشن مي گن چه گوشـ ـتـ ـيـ ـه!
اگه لاغر باشن مي گن چه مردنيه!
اگه مودبانه حرف بزنن مي گن چه لفظ قلم حرف مي زنه!
اگه رک و راست باشن مي گن چه بي حياست!
اگه يه خورده فکر کنن مي گن چقدر ناز مي کنه!
اگه سري جواب بدن مي گن منتظر بود!
اگه تند راه برن مي گن داره مي ره سر قرار!
اگه اروم راه برن مي گن اومده بيرون دور بزنه ول بگرده!
اگه با تلفن کارتي حرف بزنن مي گن با دوست پسرشه!

اگه خواستگارو رد کنه مي گن يکي رو زير سر داره!
اگه حرف شوهرو پيش بکشه مي گن سر و گوشش مي جنبه !
اگه به خودش برسه مي گن دلش شوهر مي خواد، مي خواد جلب توجه کنه !
اگه............

نويسنده: شادي قاسمي | تاريخ: جمعه 4 اسفند 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

شك نكن


نويسنده: شادي قاسمي | تاريخ: پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

دنياي من

باران همیشه میبارد اما مردم ستاره را بیشتر دوست دارند....نامردی ست

ان همه اشک را به یک چشمک فروختن!!

 

دخترک رفت اما زیر لب این را میگفت او یقینا پی معشوق خودش میاید

پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود مطمئنم که پشیمون میشه و بر

میگرده! عشق قربانی مظلوم غرور است.

 

 

در عجبم از کار خدا تو را افریده و انتظار یکتا پرستی از من دارد....!!

 

وقتی کسی اندازت نیس دست به اندازه خودت نزن!

 

نويسنده: شادي قاسمي | تاريخ: پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

هدفون عشق

نويسنده: شادي قاسمي | تاريخ: پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

ني ني

 

نويسنده: شادي قاسمي | تاريخ: چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

دلم ميگيرد

دلم می گیرد !..

وقتی ..

می نویسم فقط برای تو ..

ولی ..

همه می خوانند الا تو …!!!

نويسنده: شادي قاسمي | تاريخ: چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

جالب

من از اين چهارتا خيلي خوشم امد گروه باحالي دارن شما چي ؟


عزیزم!


می توانی خوشحال باشی، چون من دختر کم توقعی هستم. اگر می گویم باید تحصیلکرده باشی، فقط به خاطر این است که بتوانی خیال کنی بیشتر از من می فهمی! اگر می گویم باید خوش قیافه باشی، فقط به خاطر این است که همه با دیدن ما بگویند"داماد سر است!" و تو اعتماد به نفست  هی بالاتر برود!


اگر می گویم باید ماشین بزرگ و با تجهیزات کامل داشته باشی، فقط به این خاطر است که وقتی هر سال به مسافرت دور  ایران می رویم توی ماشین خودمان بخوابیم و بی خود پول هتل ندهیم!


اگر از تو خانه می خواهم، به خاطر این است که خود را در خانه ای به تو بسپارم که تا آخر عمر در و دیوارآن،  خاطره اش را برایم حفظ کنند و هرگوشه اش یادآور تو باشد!


اگر عروسی آن چنانی می خواهم، فقط به خاطر این است که فرصتی به تو داده باشم تا بتوانی به من نشان بدهی چقدر مرا دوست داری و چقدر منتظر شب عروسیمان بوده ای!


اگر دوست دارم ویلای اختصاصی کنار دریا داشته باشی، فقط به خاطر این است که از عشق بازی کنار دریا خوشم  می آید... جلوی چشم همه هم که نمی‌شود!


اگر می گویم هرسال برویم یک کشور را ببینیم، فقط به خاطر این است که سالها دلم می خواست جواب این سوال را بدانم که آیا واقعا "به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است"؟! اگر تو به من کمک نکنی تا جواب سوالاتم را پیدا کنم، پس چه کسی کمکم کند؟!

اگر از تو توقع دیگری ندارم، به خاطر این است که به تو ثابت کنم چقدر برایم عزیزی!

نويسنده: شادي قاسمي | تاريخ: چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

بگذار تا

گذار تا ببوسم تُنگ دهان تنگت     

                   آهسته تا نریزد خون از لب قشنگت

بگذار تا بگویم از عشق با تو بسیار

                 شاید اثر کند مهر در قلب پاره سنگت

بگذار تا بگیرم گیسوی تابدارت

             ای وای بی سپر چون بگریزم از خدنگ

بگذار بوسه گیرم از گونه های سرخت

                 بسیار بوسه گیرم از روی شوخ وشنگت

بگذار تا بنازم بر ناز چشم نازت

                     یک لحظه آرمیدن با غیر دوست ننگت

تو آهویی و عشقت چون پنجه ی پلنگ است

                        آهو توان  گریزد  از  پنجه ی  پلنگت؟

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

 

نويسنده: شادي قاسمي | تاريخ: چهار شنبه 3 اسفند 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

برنامه نويس

یک برنامه‌نویس و یک مهندس در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند.

برنامه‌نویس رو به مهندس کرد و گفت: مایلید با همدیگر بازى کنیم؟ مهندس که می‌خواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى خودش کشید.

برنامه‌نویس دوباره گفت: بازى سرگرم‌کننده‌اى است. من از شما یک سوال می‌پرسم و اگر شما جوابش را نمی‌دانستید ۵ دلار به من بدهید. بعد شما از من یک سوال می‌کنید و اگر من جوابش را نمی‌دانستم من ۵ دلار به شما می‌دهم.

مهندس مجدداً معذرت خواست و چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد.

این بار، برنامه‌نویس پیشنهاد دیگرى داد. گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ۵ دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم ۵٠ دلار به شما می‌دهم. این پیشنهاد چرت مهندس را پاره کرد و رضایت داد که با برنامه‌نویس بازى کند.

 

برنامه‌نویس نخستین سوال را مطرح کرد: «فاصله زمین تا ماه چقدر است؟» مهندس بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به برنامه‌نویس داد.

حالا نوبت خودش بود. مهندس گفت: «آن چیست که وقتى از تپه بالا می‌رود ۳ پا دارد و وقتى پائین می‌آید ۴ پا؟»

برنامه‌نویس نگاه تعجب آمیزى کرد و سپس به سراغ کامپیوتر قابل حملش رفت و تمام اطلاعات موجود در آن را مورد جستجو قرار داد. آنگاه از طریق مودم بیسیم کامپیوترش به اینترنت وصل شد و اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره آمریکا را هم جستجو کرد. باز هم چیز بدرد بخورى پیدا نکرد. سپس

برای تمام همکارانش پست الکترونیک فرستاد و سوال را با آنها در میان گذاشت و با یکى دو نفر هم گپ (chat) زد ولى آنها هم نتوانستند کمکى کنند.


بالاخره بعد از ۳ ساعت، مهندس را از خواب بیدار کرد و ۵٠ دلار به او داد. مهندس مودبانه ۵٠ دلار را گرفت و رویش را برگرداند تا دوباره بخوابد. برنامه‌نویس بعد از کمى مکث، او را تکان داد و گفت: «خوب، جواب سوالت چه بود؟» مهندس دوباره بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به برنامه‌نویس داد و رویش را برگرداند و خوابید!!!

 

نويسنده: شادي قاسمي | تاريخ: سه شنبه 13 اسفند 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

گل سرخ

غـروبـا میون هــفته بر سـر قـبر یه عاشـق


    یـه جوون مـیاد مـیزاره گـلای سـرخ شـقایـق


        بی صـدا میشکنه بغضش روی سـنـگ قبـر دلدار


             اشک میریزه از دو چـشـمش مثل بارون وقت دیدار


                  زیر لب با گـریه مـیگه : مـهـربونم بی وفایـی


            رفتی و نیـسـتی بدونی چـه جـگر سـوزه جـدایی


        آخه من تو رو می خواستم اون نجـیـب خوب و پاک


   اون صـدای مهـربون ، نه سـکــوت ســرد خــاک


تویی که نگاه پاکت مـرهـم زخـم دلــــم بـود


    دیدنـت حـتی یه لـحــظه راه حـل مشکـلـم بود


         تو که ریـشه کردی بـا من، توی خـاک بی قراری


              تو که گفتی با جـدایی هـیـچ مـیونه ای نداری


                   پس چـرا تنهام گذاشـتی توی این فـصل ســیاهی


                      تو عـزیـزترینی اما یه رفیـق نــیـمه راهــی


                          داغ رفتنـت عـزیـزم خط کـشـیـد رو بـودن مـن


                              رفتی و دیگـه چـه فایده ناله و ضـجـّه و شیـون


                         تو سـفر کردی به خـورشـید ،رفتی اونور دقایق


                   منـو جا گذاشتی اینجا با دلی خـســته و عاشـق


               نمـیـخـوام بی تو بمـونم ، بی تـو زندگی حرومــه


              تو که پیش من نبـاشـی ، هـمـه چـی برام تمـومه


              عاشـق خـسـته و تنها سـر گـذاشـت رو خاک نمناک


              گفت جگر گـوشـه ی عـشـقو دادمـش دسـت توای خاک


                 نزاری تنها بمونـه ، هــمـدم چـشـم سـیـاش باش


                     شونه کن موهاشو آروم ، شـبا قصـه گو بـراش باش


                       و غـروب با اون غـرورش نتونسـت دووم بـیـــاره


                          پاکشـیـداز آسـمـون و جاشـو داد به یـک سـتاره


                              اون جــوون داغ دیـده با دلـی شـکـسـته از غـم


                              بوسـه زد رو خـاک یار و دور شد آهسـته و کم کم


                              ولی چند قدم که دور شد دوباره گـریه رو سـر داد


                              روشــــو بــر گــردونـــد و داد زد


                              بـه خـدا نـمــیـری از یاد به ياد همه اونايي كه عشقشونو تنها گذاشتن عشق شادي دوستدارم

 

نويسنده: شادي قاسمي | تاريخ: جمعه 13 اسفند 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |